مردی در نیویورک هنگام بازنشستگی تصمیم گرفت پول خود را عاقلانه مصرف کند به همین خاطر یک خانه و چند هکتار زمین در پرتغال خرید.
این منزل مسکونی و زمین های اطرافش به خاطر این که هیچ وارثی نداشت توسط اداره مالیات به این فرد فروخته شد. درب انبار غله این خانه جوش داده شده بود و هیچ کس تا آن موقع تمایل به باز کردن اون و صرف هزینه برای باز کردنش نداشت این فرد نیویورکی با صرف هزینه ای اندک درب انبار را بعد از سالها باز کرد!
و اما توی انبار چی بود ؟!